جن سیاه در خواب
سلام بهتره بگم خواب تا داستان میخوام چندتا از خوابهایی رو قبلا دیدم برای بچه ها بیان کنم که خالی از لطف نیست
این قضیه مال13سال پیشه مامانم بهم گفت که برو از خونه مادر بزرگت یه ظرفی هست که روش گلگلی بیار منم راه افتادم وچون خونه مادر بزرگم نزدیک بود یلی سریع به خونه مادر بزرگم رسیدم تا اینکه وارد شدم و اولین چیزی که متوجه شدم این بود که کسی توی خونه نیست و شروع کردم به جستجوی اون ظرف خاص بعد جستجو چیزی پیدا نکردم که یهو یه صدای تبل کوچیک به گوشم رسید رفتم تو اتاقا ببینم صدا از کجا میاد دیدم ه یک ادم کوتوله داره تبل میزنه برا من زیاد ترسناک نبود انگار برام عادی بود ترسم بیشتر از این بود که درسته تبل زده میشد ولی صدای تبل از اتاق دیگه ی به گوشم میومد درحالی که کسی که تبل میزد روبه روم بود فهمیدم یه چیزی اشتباهه و با صدای بلند گفتم بسم الله الرحمن الرحیم تا ایینو گفتم یه لرزه از ابهت این حرف به جونم افتاد و متوجه شدم یه نفر گردنمو با دوستش از پشت گرفت و گردنم فلج شد دیدم اونی که گردنمو از پشت گرفته بود با ناله این حرف رو میزد که چرا اسم اونو بردی چرا اسم اونو بردی چندبار ترار کرد و گردنمو ول کرد وقتی برگشتم عقبو نگاه کردم یکک موجود سیاه که روی صورتش جوش های خیلی بد وسسیاهیی بود و خیلی ترسناک هم بود رو دیدم که یهو از ترس بدنم سرد شد ولی اون موجود داشت داد میزد و انگر اب میشد وقتی نا پدید شد نگاهیی به کوتوله کردم و از خواب پریدم
اگه غلط املایی بود شرمنده